ناتوانی واژگان!

پدر

فقط خدا پاداش توست

اسوه صبر و تقوی

اگر عربا اندازه یک هزارم ایرانی ها غیرت داشتن سالها پیش بلندی های جولان آزاد شده بود. درود بر ایران و مردان و زنان قهرمانش

..........

خدا حافظ اي داغ بر دل نشسته

کجاست اوون اخلاص پاسدارا؟

فدای بند بند وجودت...

همه امیدم برای او و در راه او.....

شهدا شرمنده ایم.

پسرم هیکلی داشتی کجاست آن هیکل؟

ای سرو سپید پای در بند

چه بگویم که من از حسین کمتر وتو از اکبراو ناچیزتر پس فقط خدا را خدا را میخوانم هم او که فقط او بوده است در بند بند وجودت نهفته و اکنون من در نزد او تو را به ودیعه قرار داده تا رسد روزی که شاید دوباره قامتت را در آعوش بگیرم

قران کریم:کشته شددگان در راه خدا را مرده نپندارید انها زنده هستند

یاران آخرالزمانی سیدالشهدا (ع) ، پدر : یا لیتنا کنا معک

خدایا قبول کن

عشق بازیه پدر با پاسر

غم فراق تو در باورم نمی گنجد

سربلند از امتحان الهی

سربلند و دست پر

عاجز إز وصف

مایه سربلندی من و سرافرازی میهن شدی پسرم. ازت راضیم. راهت ادامه دارد

ای ســـرو بـــلـــنــد قــامــت دوســت وه وه کـه شـمـایـلـت چـه نـیـکـوسـت سعدی

نیومده بازم میخوای بری؟

خوش آمدی قهرمان وطن

بعد صد سال اگر از سر قبرم گذری من کفن پاره کنم عاشقی از سر گیرم

علی پاشو که مردم اکبرم

پدر ودیگر هیچ

در شط سرخ آتش نعش ستاره می سوخت خون نامه نبرد است آئین پاسداران ناباوران عالم بادیده ی دل بدانند آئینه زمان است این پیر پاسداران

من خود به چشم خويشتن ديدم كه جانم مي رود...

يا ليتني كنت معكم فافوز فوزا عظيما

ای پسرم لحظه وصال پس کی

ياران چه غريبانه رفتند از اين خانه // هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه آجركم الله

سئوال را عوض کنید .به جای تیتر پدر سئوال کنید ما و مسئولان چه کار کرده ؟

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا (شادی ارواح طیبه شهدا و همه رزمندگان اسلام صلوات)

غزل بود وحماسه بود وخورشید دلم پشت سر تو آب پاشید تو رفتی خون سرخت گفت با ما هوادار حریم لاله باشید

چون پدر بر قطعات ریز جگرگوشه نظر میافکند پازل مدال عزت و شرف و سعاد دنیا و اخرتش میبیند و میبالدبر خود که براستی بزرگی و ثروت همین است و لاغیر

انكسر ظهري يا ابوك پدرا كمرم شكست

پيرو مكتب كربلا.

نهايت عزت

ما رايت الا جميلا

خداوند به تمامی شهیدان اسلام دین رابیامرزد وبازماندگان آنها مخصوصاًمادر وپدرشان سلامتی همراه باصبرجزیل اعطافرماید روحشان شادیادشان گرامی ((صوات ))

با لشگرت چه حاجت رفتن به جنگ دشمن تو خود با چشم و ابرو بر هم زنی دنیایی

صد قصه ی عشق بودی و میخواندمت مدام رفتی و ماند قصه ی صد عشق ناتمام

در نظر بازی ما بی خبران حیرانند...

آن فروریخته گلهای پریشان در باد کز می جام شهادت همه مدهوشانند یادشان زمزمه نیمه شب مستان باد تا نگویند که از یاد فراموشانند

گل بر سر غنچه

ما رايت الا جميلا

خدايا، اين قربانی را از من بپذير!

چه كرديد؟چه شد!

عاشقان نقطه پرگار وجودند ولي عشق داند كه در اين دايره سرگردانند

او با خدا معامله كرده است وه چه معامله شيريني

عزیزه دل اگر این شهدا و خانواده صبور آنها نبود جنابعالی که منفی میزنی در دیار فرنگستان و سرزمین یانکیها نمی تونستی زندگی کنی.بی غیرت.

استخانهایت بوی بهشت میدهند

جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید

خدايا از من بپذير ...

تيتري ندارد و نمي تواند داشته باشد فقط سكوت بايد پدر بود و فهميد و مسلمان بود دانست

چه زود دیر شد...

یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور پدر چرا تنهایی پس مادرم کجاست.....

چه کرده اند با جسم تو دو چشم من نداره سو پاشو علی اکبرم برای من اذان بگو

انت ابني؟اللهم تقبل منا.

تومیگی نامه نوشتی نرسیده /ازتویک خط یانشون هیچکی ندیده /منم امشب واسه تو نامه نوشتم /امااشکام همه رو نامه چکیده...اسمون بامن وتوقهردیگه

عشق مجسم

عشق یعنی استخوانی و پلاک سالها تنهای تنها زیر خاک

السلام علي الحسين و علي علي‌ بن الحسين

بابا جان! رو سفیدم کردی

تجلی روح عارف

پسرجان عروجت مبارک

پدرجان نذرت قبول

اگر به دست من افتد فراغ را بکشم كه روز هجر سيه باد و خانمان فراق

چه با بدن سالم وچه با چند تکه استخون هم که بیایند همیشه سرافرازند

بار دگر ای پسر اعجاز کن دو چشم خود بر پدرت بازکن درد و دل خود به من ابراز کن

در آرزوی وصال تو ای فرزند شهیدم!

سال هاست منتظرت بودم .. اندکی بعد سحر نزدیک است..

جوانان بني هاشم بيايد علي را بر در خيمه رسانيد

ادرس غلط میدی اخوی !! فقط جولان ؟!!!! یانه جزایر عربستان + شبه جزیره سینا + بحرالمیت + کل کشورهای اروپایی و امریکای تحت سلطه اسرائیل!!!

وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبيلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ (سوره مبارکه البقرة آیه شریفه 154) و گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدن مردگانیند بلکه آنان زنده و در نزد پروردگارشان بهره مندند. برای شادی روح امام راحل و یاران با وفایش صلواتی ختم کنیم

به هوش باش كه اينجا جاي قلندران بي باك است نه هوس بازان ناپاك، اينجا مامن رندان سينه چاك است نه اسيران عالم خاك، اينجا سخن از من و ما نيست ، هرچه هست از اوست و براي اوست

ای پدر.شهدادرقهقه مستانه یشان ودرشادی وصولشان عندربهم یرزقونند

ربنا تقبل منا هذا القلیل

وای بر ما !

استخانهایت بوی بهشت میدهند

سربلند ی در اوج عزت

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور

اینا قهرمان هستن نه فوتبالیست هایی که خودشونو ارایش میکنن 500 میلیون هم حقوق میگیرن

لای لای ای جبهه لرین یورگونی ای خسته جوانلار .......... لای لای ای جوانان خسته جبهه

پسرم پیکرت مانند تسبیحی است که از هم وا شده

آفرین پسرم!

خوش آمدي پسرم

یک دنیا عشق .

خواهرم حجاب تو سنگر غرق به خون من است

سر خم می سلامت شکند اگر سبویی......

شرمنده شهدا

امروز بیشتر از همیشه به تو نزدیکم و بیشتر از هر وقت دیگر برای دیدار تو مشتاق چشمهایم را روی هم میگذارم کاش میشد دردهایم را به نشانی ات پست کنم! با ضمیمه ی حرفهای نگفته ی دلم و اشکهای نریخته...

خیلی دلم سوخت. یاد مقاتل کربلا و لحظات پیش از شهادت حضرت سید الشهدا افتادم به نظر من در دل می گوید: پسرم چه کسی تو را به این روز انداخته؟! از نحوه پرپر شدنت معلوم است که دستخوش حمله توفان شده ای آخر چه به روز بدنت آوردند از چیست که هم سطح بیابان شده ای این سینه آسیا شده می گوید بازیچه نعل های اسبان شده ای

هــــــزار جهد بکردم که یار من باشی قـــــرار بخش دل بی‌قرار من باشی چـــــــراغ دیدۀ شب‌زنده دار من گردی انیس خـــــــــاطر امیدوار من باشی چـــــــو خسروان ملاحت به بندگان نازند تــــــــو در میانه خداوند‌گار من باشی از آن عقیــــق که خونین دلم ز عشوۀ او اگــــر کنم گله‌ای غمگسار من باشی در آن چمن که بتان دست عاشقان گیرند گرت ز دست بــــــرآید نگار من باشی شبی به کلبۀ احــــــــزان عـــاشقان آیی دمی انیـــــس دل سوگوار من باشی من این مراد ببینم به خـــود که نیم شبی به‌جای اشک روان در کنار من باشی * حافظ *

خدايا ما را شرمنده شهدا نكن آمين

آقا یاسر که جواب این بنده خدا را دادی. بابا ایشون که مطلب بدی نگفته این طوری زدی تو برجکش یک بار دیگه جمله رو بخون. بچه ش جونش دیگه

خيلي دوست دارم با اون بي غيرتي كه منفي ميده روبرو بشم بدبخت اگه شه دا نبودن بايد منو تو به صدام بابا ميگفتيم بي غيرت

بابی انت و امی یا حسین

خاک بر سر من!از ته دل میگم به خدا.لعنت به من .ای امریکای پدر سوخته زودتر بیا!!!

نادر جان بالاخره برگشتی بابا!

می خوام روضه بخونم عرض ارادت به مقام حضرت علی اکبر حسین (ع) .ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان مثل تیری که رها می شود از دست کمان خسته از ماندن و آماده رفتن شده بود بعد یک عمر رها از قفس تن شده بود مست از کام پدر بود و لبش سوخته بود مست می آمد و رخساره برافروخته بود روح او از همه دل کنده ، به او دل بسته بر تنش دست یدالله حمایل بسته بی خود از خود ، به خدا با دل و جان می آمد زیر شمشیر غمش رقص کنان می آمد یاعلی گفت که بر پا بکند محشر را آمده باز هم از جا بکند خیبر را آمد ، آمد به تماشا بکشد دیدن را معنی جمله در پوست نگنجیدن را بی امان دور خدا مرد جوان می چرخید زیرپایش همه کون و مکان می چرخید بارها از دل شب یک تنه بیرون آمد رفت از میسره از میمنه بیرون آمد آن طرف محو تماشای علی حضرت ماه گفت:لاحول ولاقوه الابالله مست از کام پدر، زاده لیلا ، مجنون به تماشای جنونش همه دنیا مجنون آه در مثنوی ام آینه حیرت زده است بیت در بیت خدا واژه به وجد آمده است رفتی از خویش ، که از خویش به وحدت برسی پسرم! چند قدم مانده به بعثت برسی نفس نیزه و شمشیر و سپر بند آمد به تماشای نبرد تو خداوند آمد با همان حکم که قرآن خدا جان من است آیه در آیه رجزهای تو قرآن من است ناگهان گرد و غبار خطر آرام نشست دیدمت خرم و خندان قدح باده به دست آه آیینه در آیینه عجب تصویری داری از دست خودت جام بلا می گیری زخم ها با تو چه کردند ؟جوان تر شده ای به خدا بیش تر از پیش پیمبر شده ای پدرت آمده در سینه تلاطم دارد از لبت خواهش یک جرعه تبسم دارد غرق خون هستی و برخواسته آه از بابا آه ، لب واکن و انگور بخواه از بابا* گوش کن خواهرم از سمت حرم می آید با فغان پسرم وا پسرم می آید باز هم عطر گل یاس به گیسو داری ولی اینبارچرا دست به پهلو داری؟! کربلا کوچه ندارد همه جایش دشت است یاس در یاس مگر مادر من برگشته است؟! مثل آیینهء در خاک مکدر شده ای چشم من تار شده ؟یا تو مکرر شده ای؟! من تو را در همه کرب و بلا می بینم هر کجا می نگرم جسم تو را می بینم ارباْ اربا شده چون برگ خزان می ریزی کاش می شد که تو با معجزه ای برخیزی مانده ام خیره به جسمت که چه راهی دارم باید انگار تو را بین عبا بگذارم باید انگار تو را بین عبایم ببرم تا که شش گوشه شود با تو ضریحم پسرم...

این روضه ها بهشت خدایند بر زمین .....

اکبرین اونسگیز ایل چکمیشدی لیلازحمتین / بولمورم یا رب نجه گوردی اونون اول حالتین هیجده سال لیلا زحمت اکبر را کشیده بود/ نمیدانم یا رب چطور دید ان حالت او را .

یا حسین (ع)

پس از عمری غریبی بی نشانی پلاکی بازگشت و استخوانی بازهم : شهدا شرمنده ایم.

بهترین و کوتاهترین و ناب ترین لحظه برای خلوت کردن یک پدر و پسر

بدون شرح...

این عکس را زیاد دیده اید. معمولا با این عنوان:"شما برای این پدر تیتر بزنید"این پیرمرد آقای حیدر هدایتی شهیدانی پدر سردار رشید اسلام شهید نادر هدایتی شهیدانی است. برای مطالعه زندگی نامه شهید و ماجرای این عکس لطفا به لینک مراجعه نمایید.